مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
شاعر : قاسم احمدی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : مثنوی
از زیر باران دو چشمت ناله میریخت از جسم تو گـلبرگهای لالـه میریخت
حالا که داری سجدهها بر ربِّ سبحان فـرقـی ندارد خـانه باشی یا به زنـدان
باب الحوائج میشوی در کیش توحید بسته ست عالم، بر ضریحت چشم امید
کُـنـج سـیـه چـالـی و امـا در نــمـازی خود، باب حاجاتی که غرق در نیازی
سـنگـیـنـی زنجـیـر، بـالت را شکـسته آخر چرا دشـمن تو را اینگـونه بـسته
گفـتی که یا رب راحتم کن بیشکـیـبم اینجا ندارم هیچ کس را چون غـریـبم
راحت تر است از بد دهانی های دشمن در کنج زندان زهر خوردن جان سپردن
خورشید بودی و تو را در بنـد کردند بین دل و ظلمت چـنـین پـیـوند کردند
آمد کـسـوفـی و زمین تـاریک گـردید بیماه، روزشان به شب نزدیک گردید
اما بسوزد دل، چه در کرب و بلا شد زیر سـم اسبان تـنی گـلـگون رهـا شد
دنـبـالــههـای آهـنـیـن زیــر عـبــایـت موسیـقـی زنجـیـر دارد دست و پـایت
سر از تنش بـردند بر نـیـزه نـشانـدند حتی لبـاس کهـنـهاش را هم سـتـانـدند
|